-
برزخ- بین زمین و اسمان
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 00:28
ببین! ابرها به زمین مى رسند غبار به هوا خیلی هم محال نیست که شما به من برسید و.. زمین به اسمان.
-
پایان٬ آغاز است
شنبه 24 فروردینماه سال 1392 00:32
پایان٬ آغاز است آغاز٬ امید است امید رگه ای از ناامیدی دارد- پایان امیدوارم به پایان پایان ٬آغاز است
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 آذرماه سال 1391 02:17
دلم را بر دوشم می گذارم می روم ... باید کمی صبر کنی تا قیمتی شوم ! زیر خاکی شدن وقت می خواهد ! تو هم زمزمه های نامهربانی ات را آرام تر بگو ... یک وقت دیدی صدایت را باد نه ، خاک به گوشم رساند و دلم ترک خورد ! دل است دیگر روی خاک زیر خاک نمی شناسد ... می شکند !!
-
باش!
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 01:26
هـمیـن کـه هسـتـی هـمـین کـه لا بــه لای ِ کلمـاتـم نـفــس میکـشی، راه میــروی در آغـوشـم میـگـــیـری ... همـین کـه پـنــاه ِواژه هایـم شـده ای ... همـین کـه سایـه ات هـسـت ... همـین کـه کلمــاتـم از بی "تـــو"یـی یـتـیـم نشـده اند! کـافـیست بـرای ِ یـک عمـر آرامـش ... ::. / بـــــــــاش/ .:: ::.حـتی همــین...
-
...
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1390 15:38
امرووز سه شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ به عنوان بدترین روز این ماه تو ذهنم میمونه..
-
حـتی همــین قــدر دور!
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1390 01:22
هـمیـن کـه هسـتـی هـمـین کـه لا بــه لای ِ کلمـاتـم نـفــس میکـشی، راه میــروی در آغـوشـم میـگـــیـری ... همـین کـه پـنــاه ِواژه هایـم شـده ای ... همـین کـه سایـه ات هـسـت ... همـین کـه کلمــاتـم از بی "تـــو"یـی یـتـیـم نشـده اند! کـافـیست بـرای ِ یـک عمـر آرامـش ... ::. / بـــــــــاش/ .:: ::.حـتی همــین...
-
اینو حانیه فرستاده!!
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 20:10
و قتی پروانه ای در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر است تازه قصه ی زندگی آغاز می شود..!! زیرا دیگر نه می تواند پرواز کند و نه بمیرد...
-
بیچاره کفشام!
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 02:20
چقدر دلم هواتو کرده بود به جاده زدم کفشام نای راه رفتن ندارن- از بس دلم رو زیر پا گذاشتم...
-
به مرگم قسم...
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 16:00
به پاکی نسیم.. به روشنایی خورشید.. به زلالی مرگ.. به توانایی مرد مغرور.. به اشک دلشکسته ی مجنون قسم دلم برات تنگ میشه ...حتی اگه تو نلرزی حتی اگه تو نوزی حتی اگه تو نتابی.. حتی اگه من بمیرم..
-
یه دوست پسر هم نداریم2
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 14:18
یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم ای کاش رشد عقلتم مثل رشد سیبیلت بود یه دوست پسر هم نداریم همیشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعی که بهش می گیم دیگه به من زنگ نزن یه دوست پسر هم نداریم هی بهش بگیم من ۶ تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکلیف منو روشن کن یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم یه...
-
یه دوست پسر هم نداریم...
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 23:13
یه دوست پسر هم نداریم مجبورش کنیم اسم مارو رو بازوش خالکوبی کنه یه دوست پسر هم نداریم با وضع فجیع برم بیرون همه بگن تو چرا این شکلی شدی بگم اونی که باید بپسنده پسندیده یه دوست پسر هم نداریم قاصدک ببینیم بپریم روش بگیم وای ازش خبر آورده یه دوست پسر هم نداریم از سربازی معاف باشه هر روز بهش بگیم سربازی واسه تو لازم بود...
-
یک قدم همراهی با فمینیست ها!!
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 17:11
یک زن - من مردها را دوست دارم زیرا .... من مرد ها رو دوست دارم. برای این که در کل ساختار های فکری ساده تری از ما دارند. درکشون به مراتب از درک زن ها ساده تره... هر چی که ما پیچیده ایم مرد ها ساده اند. اونا موجودات قوی ای هستند که ما رو حمایت می کنند. · وقتی با یه مرد به یه کافه میری هیچ لذتی بالا تر از این نیست که درو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 03:23
آن چه از این حنجره می تراود- انعکاس مهربانی تو است...
-
به یاد تب و تاب..
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 18:54
فدای لبهایت - که خاموشند و عاشق چیزی نگو سکوتت فراوانی ِ من است؛ و من کم ِ آن فراوانیم - عاشقانه کمم - من مفلس تر از آنی هستم که دستانم اندازه تو باشد...
-
مرا چه به تنهایی و سکوت ؟
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1390 16:27
نقاشی می کشم . دنیای وارونه ام را ، از اینجا تا بی انتهایی تو . رنگ در طرح . بوسه ای بر باد . درختی در آغوش خاک . آسمانی بی ماه . طبیعتی برهنه و من . چشمانم حکایت ها دارد ... مرا چه به تنهایی و سکوت ؟ زندگی باید
-
خیلی می ارزی..
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 03:00
کم کم یاد خواهی گرفت : تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد می گیری که بوسه ها قرارداد نیستند و هدیه ها، معنی عهد و پیمان نمیدهند . کم کم یاد میگیری : که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری باید باغِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه...
-
کاش می فهمید...
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1390 04:46
به سرم زد گریه کنم زیر چتر باران چه کیفی دارد ترانه شدن
-
دلگیرم..
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 21:33
تو میدونی.. تو خیلی وقته میدونی.. نمی فهمی.. چه بی اندازه بی رحمی..
-
من اینجایم..
شنبه 13 شهریورماه سال 1389 02:26
من اینجایم.. بر بلندای باد.. بر خنکای دریا.. من اینجایم.. با قایق- بی پارو من اینجایم بی نفس.. کاش بالهایم را نبریده بود کاش من اینجا نبودم.. ولی افسوس.. من اینجایم.. بر بلندای باد و باد به هر کجا بخواهد می برد.. بی پارو- بی بال - بی نفس...
-
منم یکی مثل خودت..
شنبه 5 تیرماه سال 1389 04:38
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 همدیگه رو می بینیم... همدیگه رو می شنویم و از کنار هم رد می شیم... حتی یه لحظه مکث هم نمی کنیم... آخه شروع کردن برامون سخت شده... منم... انگار یادم رفته آغاز رو چه جوری می نویسن، باور کن... می دونم که خیلی وقته دلت تنگ شده... با این حال بازم نمی...
-
دل نوشت...
یکشنبه 9 خردادماه سال 1389 18:08
یه روزایی، گاهی اونقدر از زمین و سرگرمی های تموم نشدنیش خسته می شی که دلت می خواد یه لگد بزنی به این توپ گرد زیر پات... زمین رو می گم... پرتش کنی تا بره و از دروازه ی ابدیت رد بشه... شاید اونجا هرگز و همیشه بهم پیوند بخورن و یکی بشن... این بهم خوردنشون تقی صدا بده... همه ی اینا به این خاطر که شاید با اون صدای ماورایی...